طاها و حرف زدن با بابایی
سلام بابایی جونم خوبی عزیزم من خیلی دوست دارم اگه هر شب منو بغل نکنی و باسی باسی نکنی گریه میکنم اخه بابایی من فقط شبا میتونم ببینمت بابایی عزیزم 30 دی تولدمه مامانم بهم گفته واسم برنامه ها داری به مامانی نگی هااااااااااا من گفتم بهت که دستتو خوندم خوب من میشم 2 ساله دیگه بزرگ میشم مرد کوچک شما میشم بابا جی من پسری خوبی شدم مامانیرو اذیت نمیکنم فقط یه کاری که میکنم اینه که میرم همه چیز برمیدارم و میریزم مامانی هم طفلی باید پشت سرم هی بدو بدو کنه ازم بگیره اخه من الان رفتم دی وی دیرو از تو میز تی وی برداشتم سیم برقشو گرفته بودم حالا بکش که میکشم یهویی مامانی منو دید منم دیگه تریپ فرار برداشتم حالا بدو بدو مامانی طفلی تا رفت یه...
نویسنده :
هستی
16:46