طاها قند عسلم مریض شده

سلام پسر قشنگم خوبی ماه اسمونای مامانی این روزا همش مریضی و حال نداری سرما خوردی شدید سینت صدا میده و سرفه میکنی و همش میگی ماماجون اخ الهی یعنی درد داری میخوای بهم بگی قربونت برم پری شبم تا صبح بیدار بودی گریه میکردی سرفه هات زیاد بود نمیتونستی بخوابی بابایی هم ساعت 1و نیم شب رفت داروخونه دارو گرفت دلش طاقت نمیورد تو هم ناله میکردی رفت برات  گرفت الهی این روزا کلمات جدیدی یاد گرفتی میگی ایار شور یعنی خیار شور عمه جون مامانی جون باباجی و بابا جون قربونت برم خیلی کلمات دیگه هم یاد داری مثلا یه چیز میخوای بگی بده میگی بجه عزیزم تو معنای واقعی زندگی من هستی با تو ارامش دارم منو بابایی عاشقت هستیم هدیه خداوندگاری برای ما تو بهترین و شیرینترین هدیه ی زندگی ما هستی پسرم ایشالله همیشه سالم و تندرست و موفق باشی

30 دی میشی 2 سالت تکمیل میشه عزیززززززززززززززززززززززززززززم مرد میشی بزرگ میشی اینم عکسای از دیشب تا به الانت شیطون

الهی دورت بگردم ببین چه ناز حلقه های هوشو میچینی عاشق رنگای رنگارنگ و شاد هستی مامانم داره باهات کمک میکنه

ای جونم قربونه اون چشای نازت بشم من مریضی ببین چشات چقد بی حاله