طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

طاها قند عسل

مراسم خواستگاری عمو علی و مریضی طاها گلی

1396/4/21 1:46
نویسنده : هستی
251 بازدید
اشتراک گذاری
✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ
سلام پسر گلم امروز مریض بودی تب شدی داشتی دیشب با عمه فاطمه و عمه ارزو و عمو حمید الی و عرفان و من و بابایی و داداشیرفتیم براسان اونجا یه حوض بود ابش واقعا یخ بود داداشی و تو حسابی بازی کردین داداشی عین موش اب کشیده شده بود تو ام هی بگی نگی خیس شده بودی شبش که خواب شدیم دقیق ساعت ۳ شب داداش کسری یا اوق زدت بیدار شد حالش واقعا بد ششد همش میخواست بالا بیاره منم ترسیده بودم فقط دعا میکردم خوب بشه که خداروشکر یه قطره ضد تهوع تو یخچال داشتم بهش دادم به زور خوابیدولی بی قرار بود ☹️☹️☹️☹️خلاصه شب به سختی صبح شد و دیدم تو کله صبح بیدار شدی ساعت ۶ صبح تا ۹ بیدار بودی بعد خوابیدی از ظهر دیدم تب داری دیگه عصر تبت خیلی بالا رفت عمه ارزو اومد بردتت خونه خودشون و فمه فاطی پا شویه کردت کمی بهتر شدی اخه امشب مراسم خواستگاری عمو علی هم بود حاضر ت کردیم که بریم خونه عروس بابایی مخالفه میگه از نظر خانوا گی اصلا به ما نمیخورن اما من گفتم سکوت کنه اخه اخلاق اقا جون و عزیز که الان دستت اومده تا یه جیز میگی انگار دشمن هستیم و حسابی بار میکنن بهت
خلاصه قرار شد جمعه مراسم بله برون بزاریم تا جمعه که با خبرای جدید بیام خداحافظ گل پسرم تاج سرم نفس مامان راستی امشب بردیمت دکتر کلی تو مطب دکتر خندیدیم هی میگفتی امپول نزنه من میترسم امپول کجا میزنندو تا شربت بهت داد و شیاف دارو هاتو دادم راحت رفتی خوابیدی پسرم دکتر گفت گلوت چرک کرده بس بستنی میخوری 🤐🤐🤐قول دادی کمتر بخوری و به حرف مامان گوش بدی جیگر مامان خیلی دوست داره بوس
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)