طاهاطاها، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

طاها قند عسل

تاسوعای حسینی و طاها کوچولو

سلام مامانی خوبی گلم امروز تاسوعای سیدالشهدا بود صبح زود بیدار شریمو اماده شدیم بیریم عزاداری جلوی خونمون یه عالمه هییت بود تا چشم جشم میدید  هییت بود شلوغ رفتیم پایین عزیز و اینا اماده شدن و زن عمو ها هم اومدن و راهی شدیم بابایی قربونش برم زودتر رفته بود علم برده بودن  تورو بغل کرد و منم سری چند تا عکس گرفتم ازتون تا چند دقیقه ای بودیم شلوغ بود باید راه میوفتادیم جلوتر رفتیم هوا گرم بود بافتتو دراوردمو داشتیم میرفتیم که عزیز گم کردیم حالا بگرد دنبال عزیز بلاخره پیداش نکردیم یه چیز جالب دیدیدم مامانی یه رباط کوچولو بود تو هوا پرواز میکرد ما تا دیدیم کلی ترسیدیم گفتم وایییییییییییییییییی حتما این یه چیزی هست بمبی چیزی ترسیده بوده ول...
22 آبان 1392

طاها قند عسل یه گل پسر

خوب اینجا ببین پسر گلم میری بالا ینک ظرفش وییممممممم قربونت برم شیطون جون مامان خب مامانی این چند روزه همش درگیر عزاداری امام حسین هستیم فدات بشم منننننننننننن بابایی بهت یاد یاده سینه بزنی =تا هییت میبینی شروع میکنی به سنه زنی تو هم مث مامان بابا عشق امام حسینی هستیم دیشب اولش که بابا اومد چون تولد بود منم چون تو ایم سوگواری بود انتظار نداشتم جشن بگیریم یعنی کیک و اینجور چیزا نداشتیم اما بابا جون بازم مارو برد بیرون وگردش خیلی خوش گذشت هوا سرد بود ولی عالی بود گردشمون از اونجا هم اومدیم خونه که بریم هییت طبق معمول خونه عزیز مهمون اومده بود ما هم رفتیم خونشون واییییییییییی حالا رفتیم گیر کردیم منم خیلی دوست داشتم با بابایی برم هییت چون دو...
19 آبان 1392

رویداد جدید قند عسل

سلام مامانم خوبی عسیسم روز عید قربون صبح که از خواب پاشدیم با بابایی فیلم 3 کله پوک دیدیم کلی خندیدیم  بعدش رفتیم پایین تو گوسفند میدیدی هی میگفتی پیشیییییییییییییی  منم ذوق میکردم بابایی بردت تو پارکینگ دید زیاد فضولی میکنی   اوردت تو خونه گوسفند کشتن ظهر خونه عزیز  بودیم ولی کباب نبود منم دلم کباب میخواست  خوب روزو اونجا سپری کردیم ولی من خیلی ناراحت بودم کلا دلم پیش عزیز شمالی بود دوست داشتم اونجا باشم خیلی دوست داشتم پریشبم بردیمت پارک با عمو سجاد عمه ارزو کلی خوش گزروندی عکسای جدیدتو میزارم گلم بوس بده مامانم ...
27 مهر 1392

عسل مامان جون

اینم بابا طاها جیگر  عسیسممممممممممممم + ناسییییییییییییییییی عسیسم اینا عکسهای 18 ماهگیته گلممممممممم اینم بابا جونیت عزیزم الهی صد سال زندهخ باشین       ...
27 مهر 1392

طاها مامان

سلام قشنگم ا قربونه اون لم دادنت بشم منننننننننن عزیزم فردا عید قربونه عیدت مبارک قشنگم بوس بده مامانی رو عزیزم شیطونه چشای نازت دارهع میخنده الان داری شری میکنی میری رو اپن بابایی داره فوتبال نگاه میکنه بعد هم قراره با باباجی بری پوشک و نون شکلات به روایت خودت کوکو بگیره عزیززززززززم عزیزززززززززززززم این عکس خنده داره تو  نفسم زمانی که با عمو مهدی رفته بودیم شمال خونه عزیز اینو تو جاده ازت گرفتیم خیلی بانمک شده بودیههههههه این کار فتوشاپم دوستم درستید دستش درد نکنه عزیززززززززززززززززززم الهی خیلی ملوس میخوابی فدات شم اینجا شمال خونه عزیز جونه هواد سرده جند تا گتو روت انداختیم ...
23 مهر 1392