عشق مامان
سلام مامانی جونم .قربونت برم الان که دارم خاطراتتو مینویسم تو در حال تلاش کردن برای خز افتادن هستی شیطون مامان اونئلباسای قرمز خوش رنگاتو تنت کردم که خیلی بهت میاد امروز بابای تو رو تو بغلش گرفت گذاشت رو شکمش که بازی کنی انچان تو بغل بابای ارم بودی که من حسودیم شه نفس مامان جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون ...
نویسنده :
هستی
16:11